- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
سپیده سرزده بود از کرانهها کم و بیش نشد به شعر کشم پای وصف حق را پیش نشسته، خسته، پریشان، کنار دفتر خویش زدم دو دست توسل به عقل دوراندیش "چـراغ مُـرده کجـا شـمع آفـتـاب کجا ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا " کرانههای افـق رنگ مهـربانی داشت زمینِ بیـت، تـمـنـای میـزبـانـی داشت خـدا برای بشر فـیض آسـمانی داشت ز ساق عرش، خبرهای آنچنانی داشت صدای هـلهـله از بـطن عـرش میآمد عزیـزِ عـرش، به دیـدار فـرش میآمد بـبـین که لـرزه بر انـدام کعـبـه افـتاده دعای فـاطمه بر سنگِ کعبه جان داده شکـسـته رکـن و به حـال قـیـام آمـاده و بیت، غـرق تـمـاشای سـاقـی و بـاده به جای جای حرم، نقش تو نشانۀ توست "کرم نما و فرودآ که خانه خانۀ توست" دخـیـل بسته حجـر در کـنار دیـوارش به انـتظار نـشـسته به شـوق دیـدارش نهاده گوش به دیوار و مست گفتارش علیست گرم سخن، یا که حیِّ دادارش؟ سه روز کعبه به دور سرش طواف کند به برتری عـلـی از خود اعـتراف کند دوباره کعبه ترک خورد و خانه غوغا شد سه روز بعد حـرم گـرم در تماشا شد زمینِ تـب زده آن دم شبـیـه دریـا شـد که روی مـادر شـیـر خـدا هـویـدا شـد خـبـرتـرین خـبـرِ روزگـار آمد و بس بـرای عـالـمـیـان افـتـخـار آمـد و بس
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
جای دارد که به یُمنِ قـدمش در کعبه جایِ این پارچه و خِشت شَوَد زر کعبه اولین خِشت مسلمانیِ ما را بِگـذاشت اولین بار که پا زد به زمین در کعبه دامنِ کعبه به عزیٰ و هُبَل ننگین بود بت شکـن آمد و گـردیـد مطهّـر کعبه کعبه آنروز دعا کرد که: نَوِّر وجهی! ز جـمـال عـلـوی گشت مـنـوّر کعـبه جـای دارد بـنـویـسنـد مـورخ هـا هـم از سـرِ ذوق درآورد دو تا پر کعـبـه فـاطـمه بنت اسـد بود و اسد هم آورد که ترک خورده از این هیبت حیدر کعبه به خداوندِ همین کعبه قسم کارِ علیست سجده کردند اگر خـلقِ خـدا بر کعـبه
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
ذرّه ذرّه همه دنـیا به جـنـون آمده بود روح از پیکـرۀ کعـبـه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد قـبـله مـایـل به عـلـی بن ابی طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقهاش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته است دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آیـنــه هـسـتـی و با آیـنـه بـایـد بـاشـی خـانـه زادِ پـســر آمــنـه بــایـد بــاشـی همۀ غـائـلـهها گـشت فـرامـوشِ نـبـی کودکیهای علی پُر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی تا بچـیند رطب تـازهای از باغ بهشت رفته دردانه کعـبـه به سـر دوش نـبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چـشم در چـشم عـلـی، آیـنـه در آیـیـنه حرف ها میزند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران میشوم از دور شدنهای تو من مینـشیـنـم به تـمـاشـای تو تنهـا، آری هر زمان خـستهام از مـردم دنیا، آری بر مکـافات زمین با تو دلـم غالب شد هـمـۀ دهـر اگر شعـب ابی طـالـب شد خـوب شد آمدی ای معـنی بیهـمتایی بیتو هر آیـنه میمُـردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسـفی بود ولی هیچ خـریدار نداشت اول آنکس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بـازار شدش حـیـدر بود وحی میبارد و من دوختهام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسـلام گرایـیده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسـولان دگر با تو اولوالعـزم ترم میرود قـصه ما سوی سرانجـام آرام دفـتر قـصه ورق میخـورد آرام آرام
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
کعـبـه امشب در تـو مـرآت هـوالله آمـده آفــتـاب طـلـعـت مـعــبـود بـا مــاه آمـده با تمام رکنهـایت ذکـر یـا حـیـدر بـگـو صبح امیـدت در آغـوش سحـرگـاه آمده خشت خشت کعبه را آید به گوش این زمزمه الله الله ای حـرم امـشب تـمـاشـایی شدی بود قدرت گم ولی امشب شناسایی شدی نور زهرا ریخته از عرش اعلا بر سرت پای تا سر غرق در انوار زهرایی شدی فـاطــمـه، روشنـگـر اهـل یـقـیـن آوردهای ای حرم! مرآت ربالعالمین است این پسر جان احمد، روح قرآن، رکن دین است این پسر دیده روشن ای حَجَر ای حِجر ای رکن ای مقام میرود امشب به بام آسمان نور از حرم با گل لبخند روید جای گل، حور از حرم کعبه میگوید که دور کعبه را خلوت کنید سنگهای مشعر امشب ذکرشان یا حیدر است هم صفا هم مروه امشب سعیشان با حیدر است خالـق دادار خـلـوت کرده امشب با عـلـی کعبه سینه چاک کن تا حیدر آید از حرم جان ختمالـمرسلین با مـادر آید از حـرم اهـل مکـه وجـه ربالعـالـمـین را بنگـرید عـیـسی مـریـم بیا جان پـیـمـبر را ببـین چشم شو سر تا قدم روح مصوّر را ببین میسزد امشب به کعبه ناز بر مـریـم کنی یـا مـحـمّـد یا محـمّـد جـان جـانـت آمـده ای سـراپـا روح، مـیــلاد روانـت آمــده اذن ده تا از دهـان گوهـر فـشانـد در برت ای سراپا عضو عضوت آیت محکم علی مـهـر تـو آب حـیـات عـالـم و آدم عـلـی پـیـشتـر از صبـح خلقـت با محـمّـد زیستی گر نـمیدیدم که پیشانی نهادی بر زمین فاش میگـفـتم خـدایـی یا امیـرالمـؤمنین هرکه هستم هرچه هستم، مهر تو دین من است دین همین است و همین است و همین است و همین نیت و تکـبیـر و تـسبـیح و قـیـام من تویی جـانـشـیـن هـر دو دنـیــایـی رسـولالله را چه شوی خانهنشین، چه برکشی تیغ از نیام چه بری نان یتیمان، چه به کفگیری زمام ذکر آدم، ذکر خاتـم، ذکر عـالم، نام توست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
هـر کـه از قـافـلـۀ یـار جـدا مـیگـردد عاقـبت اهل دو رنگی و ریا میگردد گــره اهــل ولا کــور اگـر بـاشـد هـم با نـگـاه عـلـی و فـاطـمه وا میگـردد عبد آلـوده نفـس هم بکـشد پیش عـلـی پـاک تـر از هـمـۀ آیــنـههـا مـیگــردد هرکسی روبروی نام علی سر خم کرد در قـنـوت سـحـر فـاطمه جا میگردد هرکسی مست علی نیست بداند این را تا خود حـشـر گـرفـتـار بـلا میگـردد هرکسی قطرهای از جام ولایت بچشد عـلـوی میشـود و از عـرفـا میگـردد تَرَک خانۀ کعـبه به دو عـالـم فـهـماند دل که بشکست فقط جای خدا میگردد عشق مولا گهر و سینه من هم صدف است دل من قبله نماییست که سمت نجف است نام مولاست که هر لحظه گره باز کند در دل حیـدریون شور جنون ساز کند جای دارد دل هر کس که در آن مهر علیست روز محـشر به بهشت ازلی نـاز کـند شب معراج هم انگار نبی گـفت عـلی تا که از خاک شود کنده و پـرواز کند شیعه با نام علی رقص جنون میگیرد این فقط نام علی هست که اعجاز کند سالی یک مرتبه آنهم شب میلاد عـلی نذر کرده ست خود کعبه دهن باز کند یاعلی عرش نشسته ست به امیدی که قـد و بـالای تو را بـاز بـرانـداز کـنـد مصطفی شمس بهشت است اگر ماه تویی او رسـول است اگـر پس ولی الله تـویی غیرت حـیـدری تو دل کـوثـر را بُرد مصطفی با تو فـقط نام بـرادر را بُرد شب معراج به سوی حـرم قـرب خـدا با پـر نـام تو جـبـریل پـیـمـبـر را بُرد آمـدی دردل میـدان و هـمه تـرسیـدنـد نعرۀ حیدریات زَهـرۀ لشکـر را بُرد ذوالفقار تو خودش کار خودش را بلد است با مدد از نفـست باد شد و سر را بُرد لشگری از غضب مالک اشتر ترسید چونکه نام اسـدالـلـهـی حـیـدر را بُرد موقع چـرخـش تـیغ تو زمـان مـیلـرزد پـلک برهـم بزنی قـلب جهـان میلـرزد گِـل ما روز ازل تـشنـۀ بـاران تـو شد خود حـق شیـفـتۀ اینهمه ایـمان تو شد تو اگر شکل خدایی خود او خواسته است به کسی چه که اگر قبله مسلمان تو شد تو علی هستی و عالم همگی حـیرانند که چگونه خود معبود تو حیران تو شد نـمـک سـفـرۀ تو روزی عـالـم را داد آدم این شد که نمک گیر تو و نان تو شد دست تو دست خدائـیست یـدالله، عـلی هرکه از علم غنی شد ز گدایان تو شد همه گـفـتـه تو مهـمان دل کعـبـه شدی کس نفهمید که کعبه ست که مهمان تو شد تو خودت کعبهای و کعبه فقط از سنگ است گشتن دور حرم بیتو علی جان ننگ است عـارفـان باده میآرند ز دریای نجـف بسکه ذکرت برکت داده به شبهای نجف از همان روز که پا بر سر این خاک زدی معدن دُر نجف گـشته همه جای نجف آرزوی دلـم این است که روی قـبـرم بنـویـسـند مـرا هم عـبـد مـولای نجف چـقـدر گـوشۀ ایـوان طـلا میچـسـبـد بنـشینی سحری و بخوری چای نجف کاش میشد بنویسند در این ماه رجب یک سفـر کـربـبـلا البته فـردای نجف کاش میشد بشود قـبر من سوخته دل در میان حـرم حـیـدر و بـابـای نجـف من نجف باشم اگر تا به سحـر میخوانم هـا عـلـی بـشـر کـیـف بـشـر میخـوانـم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
صحرای حجاز آمده رشك ارم امشب عـالـم همه گـردیده محیط كـرم امشب تكـبـیر بگـوئید حـرم شد حـرم امشب بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب در خانه زده صاحبخـانه قـدم امشب بتها همه گشتند به تعظیم خـم امشب در سـیـزده مــاه رجـب مــاه مـبـارك مـیـلاد عــلــی در حــرمالله مــبــارك این جان جهان است فـدا باد جهـانـش در قلب رُسُل چار كتاب است به شأنش داده است خداوند به هر عصر نشانش ریـزد دُر تـوحـیـد و نبـوّت ز دهانش پـیـوستـه بُـوَد نـام مـحـمـد به زبـانـش ای كعبه در آغوش به بر گیر چو جانش گـلـبـوسه بـزن صورت الله صمـد را تـبـریـك بـگـو فـاطـمـۀ بـنـت اسـد را اركان حرم راست به سر شور ولایت بتها همه گـشتـند به تـوحـیـد هـدایت زمزم به دوصد زمزمه كرده است روایت كامشب به حرم نور علی گشته عنایت نـوری كه نه مبدأ بود آن را نه نهایت كز نـور الـهـی كـند این نـور حـكـایت این نور همان است كه پیش از گِل آدم تــابــیــد ز حُــســن ازلــی در دِل آدم این نـور فـروغ بـصر آدم و حـوّاست این نور همان راهبر نوح به دریاست این نـور تجلای خـدا در دل سیـناست این نور عیان جلوۀ حق در یَد بیضاست این نور همان معجزۀ فیض مسیحاست این نور خطابی است كه در طور به موساست این نور فروغی است كه در غیب نهان بود این نور چراغی است كه در عرش عیان بود ای بحر تجلای اَزَل، این گهـر توست ای معجزۀ صُنع خـدا، این اثر توست ای روحالامین، مرشد تو راهبر توست ای بیت، جـمـال اَحــدِ دادگـر تـوسـت ای آدم پاكیزه سرشت این پدر توست ای فـاطـمۀ بنت اسد این پـسر تـوست بـر روی دو دسـت تـو یـدالله مـبـارك دیــدار جـمــال اســـد الــلـه مــبـــارك آغوش گـشوده است ز هم بیتالاهـش كعـبـه، حـرم امن خـدا شد به پـناهـش اركـان حـرم تـشنـۀ یك نـیـم نگـاهـش مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش در پـاكی و در زهـد، خداوند گواهـش پـیـغـمبر اسـلام بود چـشـم به راهـش تا بـار دگـر روح شـریـفـش به تن آید بر یـاری او حـیـدر خـیـبـر شـكـن آید افـتـاده نفـس در دل خـلقـت به شماره از چـشم سـماوات روان گـشته ستاره مَه خـندد و خـورشید شده محو نظاره جـبـریـل به دیـوار حـرم كـرده اشاره وز شوق گـریبان حـرم گـشته چو پاره تـا جـلـوه كـنـد روی خـداونـد دوبـاره ای اهـل حـرم بـاز حـرم مـحـتـرم آمد تـكـبـیـر بـگـوئـیـد عـلـی از حـرم آمد این است كه دیدند به هر عصر عیانش این است كه پیوسته زمانهاست زمانش این است كه برتر ز مكانهاست مكانش آیــات خـدا ریـخـتـه از دُرج دهـانـش پـیـوستـه بـود نـام مـحـمـد به زبـانـش بگرفته به بر خواجۀ لولاك چو جانش لبهـاش گـل انـداخـتـه از بوسۀ احـمـد انگـار كه قـرآن شده نازل به مـحـمـد این است كه سر تا به قدم جان رسول است شمشیر خدا، شیر خروشان رسول است چون خرمن گل زینت دامان رسول است از كودكی خویش نگهبان رسول است قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است قـدرش بشناسید كه قـرآن رسول است قـرآن كه ز آغـاز به احـمد شده نـازل بر قـلب وی، از قلب محـمد شده نازل ای بـنــدگـی درگـه تـو روح سـیـادت ای مهـر تو امـضای قـبـولی عـبـادت خوبان جهان را به درت روی ارادت توحید به توحـید تو داده است شهادت بیدوستیات خـلـق نگـردیـده سعادت از یـمـن قـدوم تو حـرم یـافـت ولادت تو شیـر خـدایـی و محـمـد به تو نازد و الله قـسـم خـالـق سـرمـد به تو نـازد ما مهـر تو با شـیـر گـرفـتـیـم ز مـادر بیمهـر تو ما را نبـود روح به پـیكـر جایی كه بود پـای تو بر دوش پیـمـبر كـس را نـبـود گـفـتـن مـدح تو میـسّـر اوصـاف تو را گـفـته خـداونـد مكـرّر گـیـرم كه ببارد ز دهـان هـمـه گوهـر با هـیـچ زبـان گـفـتن مـدح تـو نـشایـد میثم چه بگـوید چه بخواند چه سراید؟
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
دستی که کوته است به خرما نمیرسد قـطـره هـزار سـال به دریـا نمیرسد آنجا که صحبت از جلوات خدایی است عـقـل بـشـر به حـل معـمّـا نـمیرسد با تـیـر عـشق سیـنـه ما را زدی عـلـی ای میـهـمـان ویـژۀ کعـبـه یـگـانـهای تو خانه زاد کعبه نه تو روح خانهای بایـد دلـی دهـیـم که به تو اقـتـدا کنیم دل را کـمـی به درگـه تو آشـنا کـنـیم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
جهان ز روزِ ازل خاطری مکدّر داشت همیشه شوقِ رسیدن به روزِ محشر داشت گذشت تا که رسید آن شبِ پُر از معنا جنابِ بنتِ اسد، میوهای معطّر داشت
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خوب است دلم خلوت شب داشته باشد سخـتی بکـشد تاب و تَعَـب داشته باشد خواهان هنرمندِ تو گر کوه جگر داشت اول قـدم آن اسـت ادب داشـتـه بــاشـد در بارگه عشقِ تو عاقل ته صف هست بـایـد که به دیـوانـه لـقـب داشـته باشد بـدخـواه تو آقا به خـداونـد بعـیـد است از سمت پدر، اصل و نسب داشته باشد تو یک تنه باعث شده بودی که محمد هـنـگـام خـطـر، داوطلب داشـتـه باشد گفتند خدا نیست علی، ما که ندیدیم… مثـل تو کـسـی جـلـوۀ رب داشته باشد زایِشْگَهَتْ از قصد شده کعبه، علی جان! تا سجده به یک سنگ، سبب داشته باشد آنقَدْر بزرگی که تو تب میکـنی اول؛ گـر قـنـبـرِ تو حـالـت تب داشـته باشد خوشبخت شود هرکه برات نجـفت را در سـیــزده مـاه رجـب داشـتـه بـاشـد
: امتیاز
|
مدح حضرت علی علیهالسلام
یا علی بر فَـلکِ عشق تو پرچم زده ای خیـمـه انـدر حـرم شاهد اعـظـم زده ای شمع حُسن تو فروزان و جهان پـروانه ز آتش عـشق شرر بر دل عالم زده ای قهـرمانـان میـادیـن اسـدت مـی خـوانـند بسکه شمشیر، تـو در خطّ مقـدّم زده ای پیـش هـر مـدّعی بـی خـرد و بـی مـایه دم ز خود نا زده ای ور زده ای کم زده ای در هـراسـند هنـوز از تو بنـی اسرائیل زآنکه بر مرحبشان سیلی محکم زده ای گام ستوار تو نازم که ز همت همه عمر قــدم انــدر ره اخـلاص، دمـادم زده ای کـرده ز ایثـار تـو تجلیـل خدا در قرآن سکّه بر نام خود از بخشش خاتم زده ای قوت خود بر فقرا دادی و این عزت نفس دست ردّیست که بر سینۀ حاتـم زده ای عُـرفا کمـتر از آنـنـد که لب بگـشـایـند در مقامی که تو از صدق و صفا دم زده ای خفته در بستر طاها و چو غواص جسور دل به دریای پُر از حادثه و غم زده ای فلکت منزل و همسایۀ تو خورشید است خیمه مافـوق تر از عیـسی مریم زده ای انبیـا از لبِ شـیریـن تو بـوسـند، کـه تو بـوسـه ها بـر یـدِ پیـغـمبر اکـرم زده ای شـب معـراج مگـر همسـفـر او بـودی؟ کاحمدت دید به تخـت عظمت لم زده ای ساقیا زمزمۀ سعی تو در بـزم صفاست زآب کـوثر نمکی بر لب زمزم زده ای چه غم از کید اجانب که زهراست معین با یکی یار تو صد سلسله بر هم زده ای کـی ز بـام فلـک افـتد علـم اهـل الـبـیت کان لوائیست که با فاطمه با هم زده ای مفتخر باش «کلامی» که پی اخذ مراد چنـگ بـر دامـن آن مفـخـر آدم زده ای
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
امشب خـدا از خـانـه اش جـلـوه نـموده از چـهـرۀ وجه الله ش پـرده گــشــوده رکن حرم شد چون گل شکوفا در بیت حـق کن حق را تماشا صاحب بیـت داور خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** کعبه مشرف شد که جانـانش عـلـی شد حق میزبان گردید و مهمانش عـلی شد نــقــطــۀ بـائ بــسـم الله آمــد قــرآن رسـیـده دسـت مـحـمـد بر دست دلدار دلبر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** قـرآن نـاطـق می کـنـد قــرآن تــلاوت عـطـر کـلامش بر حـرم داده طـراوت بر اهـل ایـمـان شد معنیِّ دین بوسد لـبـش را لبـهـای یاسیـن ساقیِّ حوض کوثر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** این خانه بی نام علی بیت الشرف نیست کعبه مقامی دارد اما چون نجف نیست دین بی ولای او نا تـمام است هرجا نهد پا بیت الحرام است شافع به روز محشر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
شادی به لـشـگر درد و غم غالبِ مــیـــلاد عــلــی بـن ابـی طـالـبِ آمـد؛ یــاور و یــار نــبــی اکــرم آمـد؛ صـاحـب عـزیز اسـم اعـظم حیدر/ سَروَره / صفدره / ساقیِ / کوثره حـرم قـشـنـگ شـیـر خـدا مکـه و مـدیـنـه و کـربـلا وعـدۀ من و شـمـا انـشالله نجف الاشرف و ایوان طلا یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲) ************************************** سُـرور سیـنـۀ عـاشـقـان یـا عـلـی یـار دیـریـنـۀ عـاشـقـان یـا عــلـی فـکـرت؛ هـمـیـشه سعـادت دل ما ذکـرت؛ تـا ابــد عــبـادت دل مــا مولا/ به لطفت / خوش دلیم / هَمَمون / سائلیم چـشم ما و قـدمت یا مولا فـقـر ما و کرمت یا مولا مـی پـره کـبــوتـرِ دل مـا به هوای حـرمت یا مـولا یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲) ************************************** بـه حــقّ یـــاوران راه احـــمــدی مالک و بوذر و حقّ حُـجـر عَدی مارو؛ فـدای عشق خودت کن آقا داریم؛ روی لب لحظه به لحظه آوا هستی/ وَجیهاً عندالله / سرُّ الله / وجهُ الله مس قلب مـا رو طـلا کن به ولا اسیر و مـبـتـلا کن مثل کـاظمی و باکـری ها ما رو هم زائر کربلا کن یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲)
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
امـامِ هـمـه دنـیـا، سـاقـی جـام کــوثــر خوش آمدی یا مولا،علی علی یا حیدر نور هُدا، شیر خـدا، خوش آمدی مولا علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا ذکر لبی، جان نـبـی، خوش آمدی مولا علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا آیــنــۀ، روی خدا، عـلـی عـلـی مــولا علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا نـابـودیِ، ظـلم و جـفـا، ایـنِ دعـای ما علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا بالا بـیـار، دستِ دعـا،عـلـی علی مولا علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا مُـنـتـقـمِ، فـاطـمـه و، ذُرّیـۀ طـاهـایـیــم علی علی، یا امامَ المتّـقـین علی علی، یا ولیَ المُسلمین علی علی، یا امیرَ المؤمنین یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
پخش سبک ( به سبک السلام ای خاتم پیغمبران ... ) السلام ای شمس تابان، یا علی جانم فدایت در شب میلادت آقا، کن نظر بر این گدایت منم خاک درت، غلام و نوکرت به قربان تو و، نبی و همسرت علی مولا علی، علی مولا علی ******************* شهرمکه از قدومت، غرق شادی وشعف شد مرغ جانم زائر صحن و سرایت در نجف شد دلـم شد منجـلی، ز نور تو جلی شده ذکـر لبـم، عـلی جانم علی علی مولا علی، علی مولا علی ******************* در شب میلادت ای گل، از کرم بر ما دعا کن یا علی جانم تو امشب، قسمت ما کربلا کن به لبها زمـزمـه، شده ذکر همه بگیر دست مرا، به جان فاطمه علی مولا علی، علی مولا علی ******************* آرزو داریم تو نجف، ذکر یا حـیدر بگیریم آرزوی دیـگـر ما، بـا دمِ حـیـدر بـمیـریم تو دادی عزتم، روا کن حاجتم دعا کن حَرَمت، بشه باز قسمتم علی مولا علی، علی مولا علی
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
آمد آن چشمۀ رحمت که جهان خرم از اوست آفتابی که درخشنده همه عـالـم ازاوست در گـلـستـان ولا لاله رخی چهره نمود که صبا غالیه افشان و مبارک دم از اوست در حـریـم حــرم کـعــبـه بـه دنـیـا آمـد آنکه رکن حرم و پایۀ دین محکم از اوست فاطمه بنت اسد را پسری بوالعجب است مرحبا دختر شیری که چنین ضیغم از اوست آمد آن مـظـهـر قـدرت؛ که به تـأیید خـدا قدرت بازوی پیغمبر اکرم هم از اوست اســد الله و یــدالله بُـوَد؛ در دو جــهــان شرف آدم و رُجحـان بنی آدم از اوست آمد آن میر ولایت که پس از ختم رسل مسجد و منبر و تیغ و زره خاتم از اوست اوست باب حسن و همسر زهرای بتول پسری همچو حسین نابغه اعظم از اوست او نه از زادن در کعبه معزز شده است بلکه خود بیت خدا محترم و معظم از اوست تا بر افراشت چنان رایت مردانه چنین علم کفر نگون پشت دلیران خم از اوست گـر جـهـان در کـنـف پـرچـم اسـلام آید عجبی نیست که افراشته این پرچم از اوست کـاخ ایـمـان نـپـذیـرد خـلـل از فتنه کفر این بنائیست که پاینده و مستحکم از اوست مـخـزن عـلـم خـداونـد عـلی مـی بـاشـد جز نبی هر که علیم است علی اعظم از اوست آنچه گفتند بزرگان سخن مدح بر اوست وآنچه دارند ادیبان همه بیش و کم از اوست دوش دیدم که مؤید به صراحت می گفت نه همین طبع روان هر چه که من دارم از اوست
: امتیاز
|
سخنی با کعبه در ولادت حضرت علی علیهالسلام
ای کعبه امشب ناز کن بر آسمان ها و زمین از این که داری در بغل مرآت ربّ العالمین ای مولد شیر خدا، ای رشک فردوس برین وقت طواف روی حق، همراه جبـریل امین برگو به آواز جلی تحمید خود را این چـنین (لبّیک) ای جان جهان، مولا امیرالمؤمنین در اعـتـکـاف عـاشقی، از یـار استقبال کن حجّت قبولِ حق شده، ای کعبه امشب حال کن بت های کعبه بشنوید آمد خلیل بت شکن احیاگر دین خـدا ممدوح ذات ذوالـمـنـن پـرچـم به دوش قـافـلـه یـار نبی مـؤتمن در هر زمان و هر مکان آگه ز اسرار و علن اوصاف او از حد برون مدحش فراتر از سخن خُلقش حسن، خویش حسن، فرزند نیکویش حسن از هـیـبـت شیر خدا روی زمین افـتـاده اید هـمـراه کـلّ انـبـیـا ذکر عـلـی سـر داده ایـد ای فاطمه بنت اسد، الحق که شیر آورده ای فرمانروای معرکه، شیر دلیـر آورده ای بر خاتم پیغمبران امشب وزیر آورده ای بر آسمان ها و زمین خیر کثیر آورده ای بر شیعیان مرتضی امشب امیر آورده ای بـر آفـتـاب انـبـیـا مــاه مـنـیـر آورده ای بازوی ختم المرسلین،جان رسول است این پسر ابن عـم و دامـاد او، زوج بـتـول است این پـسر
: امتیاز
|
سخنی با کعبه در ولادت حضرت علی علیهالسلام
امــروز طــرحـی تــازه دارد آسـتـانـت رنــگــی دگــر دارد طــلای نــاودانـت بـوی خـدا پـیـچـیـده در هر جای خاكت عـطـری بـهـشـتی می وزد در آسمـانت تا آسـمـان هـفـتـم انـگـاری نـشـسته انـد صدها فرشته رو به صحـن بی كـرانت این جا مهیای چه رخدادی ست امروز؟ این راز شیرین چیست داری در میانت؟ از اشـتـیـاقِ دیـدنـش از شـوق وصلـش شـوری ست در عـمـق نگـاه مهربانت! یك زن سه روز است آمده در خلوت تو او را گـرفـتـی در بـغـل مـانـنـد جـانـت این دختر شیر است و تنها چند روز است آرامـشــی دارد بـه زیــر سـایــه بـانـت گفتند لب وا كرده ای ... او را به گرمی جــــا داده ای آرام بــیــن بـــازوانـــت فـرزنـد شـیـر آورده فـرزنـدی به دنـیـا كعـبـه! دهـان وا كن بگـو از میهـمانت
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
بازهـم آمد شب حـیـران شدن وقت جنون وقت پریشان شدن شـکــر نــوشـتــم بــرای دلــم آئـیـنـه ای گـوشـۀ ایـوان شدن کار من و حضرت جبرئیل شد تا به ابد دست به دامـان شدن پـرده بر افـتـاده خـدا خـواسته با هـمـۀ خـویش نمـایـان شدن تـازه از امروز به پیـغـمبران واجب عینی ست مسلمان شدن فصل شراب است به ما واجب است قـبـلـۀ مـا ابن ابـی طالب است هـست مـرا حـسـرت تـمـارها شیـعـه شـدم شیـعـۀ این دارها مـادر من تا که مرا شـیـر داد ناد عـلـی خـوانـده مـرا بـارها نـام تو گـفـتـیـم بـزرگی کـنـیم سایۀ گل هست بر این خوارها ما نه فقط ریخته پـیـغـمـبـران پیش کـش تو سر و دسـتـارها تا که پیمبر شب مـعـراج دیـد روی تـو را در هـمه تـالارها بر لب او نـام تو سـوگـنـد شد نـام تـو چـو نـام خـداونـد شـد کعبه گرفته به کفش جان خویش خاک شده خاک سلیمان خویش صاحب خانه به در خـانه بود کعبه پس ازاین شده مهمان خویش با همه بت های خودش سجده کرد بر قدم حضرت سلطان خویش کعبه به خود گفت که آخر رسید آنکه تو را ساخته دربان خویش بـایـد از این راه نـیـایـد امـیـر راه گشا راه به دستان خویش کـعـبـه قدم بر سـر افـلاک زد پیش علی سینۀ خود چاک زد
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
خـیـره نـگـاه عـالـمـیـان سوی قبله بود حیران و بی قرار کسی موی قبله بود تاریخ در مسیـر تـکـامـل قـرار داشت در کل شهر نغـمـۀ هـو هوی قـبله بود کعبه ز شوق ناله زد و سینه چاک داد زخـمـش عمیـق تا لب ابروی قبله بود در نفی لات و هُبَّل و عُزّی علی رسید دیگـر زمـان چـهـچـه یـاهوی قبله بود از قـلـب قـبـلـه آمـدی و قـلـب قـبله ای یک قبـله ایستاده در آن سوی قبله بود پیش تو جن و انس و ملک سجده می کنند مسجود بودن عادت نـیـکـوی قبله بود هر جا که میروی به شما سجده می کنند از بس که در وجود شما بوی قبله بود
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
هستی امشب تا سحر اختر شماری می کند خواب هم در دیده ها شب زنده داری می کند بـاد اعـجـاز نـسـیـم نـو بـهـاری مـی کـنـد خاک را از اشک خود مشک تتاری می کند چاه زمزم اشک شوق از دیده جاری می کند کعبه چشمش در ره است و بیقراری می کند چشم بگشوده که صاحب خانه آید در حرم بـاغـبـان روح بـا ریـحـانـه آیـد در حـرم ای ملائک گـل برافـشـانـیـد بـام کعبه را بـیـشتـر گـیـریـد امشب احـتـرام کعـبه را با وضـو بـایـد به لب آریـد نـام کعـبـه را بشنود از چـار رکن امشب پیام کعـبـه را هم پیام کـعـبـه هـم ذکـر سـلام کـعـبـه را مـام کـعـبـه آورد با خـود امـام کـعـبـه را ای حـرم آمـاده شو تا میهـمان داری کنی میهمان خویش را در موج غم یاری کنی ای حرم آغوش خود بگشا که جانانت رسید میـهـمـان نه مـیـزبـان میـهـمـانانت رسید پایداری کن که رکن چار ارکـانت رسید شب بجای مـاه خورشید فـروزانت رسید مظهـر حُـسـن خـدای حیِّ مـنّـانـت رسید پیکر بی روح بودی تاکنون، جانت رسید بازکن در باز کن در حـیـدر آمد سوی تو شیر حق جان نـبـی با مـادر آمد سوی تو فـاطـمـه دعوت شده از سـوی دادار حرم چشم حق بین دوخت از هر سو به دیدار حرم تافت خورشید وجودش در شب تار حرم چون حجر بگذاشت روی خود به دیوار حرم هم حرم شد یار او هم گشت او یـار حرم با قـدوم حـضـرتـش افـزود مـقـدار حـرم او صدف بود و ولی الله اعـظم گـوهرش کعبه میگردید چون پروانه بر گرد سرش ناگهان انداخت گل از درد زادن روی او ریخت چون گوهر عرق از طلعت نیکوی او شد کمان از درد، سـرو قـامت دلجـوی او بی خبر از حال او هم قوم او هم شوی او او بـسـوی کـعـبـه چشم آفرینش سوی او با خـدا گرم سخن لعـل لب حـق گـوی او کی خـدا امشب تو از درد درونـم آگـهـی بسته راه از چار سو بر من تو خود بگشا رهی ای پـنـاه بـی پـنـاهـان ای خداوند جـلـیـل ای که ره گم کردگان راهم چراغی هم دلیل بستـه ام بر لطف تو از رشتۀ جـانم دخیل تو خـداونـد جـلـیل استی و من عـبد ذلیل بارغم بر روی دوشم گشته چون کوهی ثقیل رو به سویت آمدم زیرا توئی بر من کفـیل یاریم فـرما که مهمان تو در این خانه ام باز کن راهی بسویت بر من و دُردانه ام کعبه امشب رکن دین را در بغل بگرفته ای مرشد روح الامین را در بغل بگرفته ای اصل قـرآن مبـین را در بغل بگـرفته ای جان ختم المرسلین را در بغل بگرفته ای هستی هست آفرین را در بغل بگرفته ای شیر حق حبل المتین را در بغل بگرفته ای قبلۀ دل کـعـبـۀ اهل یقـیـن است این پسر منجی عـالم امیرالمومنین است این پسر این همان دست خدا جان محمد حیدر است این هـمان آئـینه حُـسن خـدای داور است این همان شیرخدا شمشیر فتح خبیر است این علی یعنی تمام هستی پیـغـمـبر است این ز وصف و مدح عقل و درک ما بالاتر است باطن است و ظاهر است و اول است و آخر است این مقام و زمزم و حجر و حجر سعی و صفاست پیشوای مسلمین و جانشین مصطفی است در کـنـار بیت جانش با دعـا دمسـاز شد ناگهان پیدا ز رب البـیت این اعجـاز شد دامن دیـوار چون چـاک گـریبان باز شد روح کعبه بر فـراز کعبه در پـرواز شد بر فلک از خشت خشت کعبه این آواز شد کین بـنـا ز آغـاز بر فـرزند تو آغاز شد ای حجرعاشق؛ صفا طالب، حرم پروانه ات ادخلی یا فـاطـمـه بگـذار پـا در خانه ات تا به کعـبه سرور و مولای عالم زد قدم کعبه بیش از پیش شد با مقـدم او محترم بـاز دیـوار حـرم از امـر حـق آمـد بـهـم دیگر اینجا کس نمیداند چه شد حتی حرم فاطمه بود و علی بود و خدای ذوالکـرم کارناید از کـلام و صفحه و دست و قـلم عقل مجنون و قلم عاجز زبان گنگ است و لال کس نمیداند چه شد جز ذات پاک ذوالجلال کس نمی داند چه شد جز ذات دادار علی کـعـبـه می گردد گرد شمع رخـسار علی از حـرم بـرعـرش می تـابـد انـوار عـلی آفرینـش داشت در سر شـوق دیـدار علی شـد خـدا در خانۀ خود میـهـمـانـدار علی بود ذکر حق به لب های گهـر بـار عـلی سنگ های کعـبه می گفتند با صوت جلی یا عـلـی و یا عـلـی و یا عـلی و یا عـلی ای حرم را قبله؛ ای ارواح را جان یا علی ای گدای سائلت فردوس و رضوان یا علی ای خـدا را در شب میـلاد مهمان یا علی ای به روی دست احمد خوانده قرآن یا علی کیستی تو پـاکـتـر از جان پاکـان یا عـلی کـیـستم من (میثم) آلـوده دامـان یا عـلـی هر که هستـم خـاک درگـاه مُحـبّـان توأم تو امام و رهبـر من، من ثـنـا خـوان توأم
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت علی علیهالسلام
شانه میزد تا به گیسوی علی، بنت اسد میشنید از هر سرِ مو: قـل هـو الله احد شانه میزد حلقه حلقه، شانه میزد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو مست شد از عطر جاری در هوای خانهاش به چه عطری! خوش به حال شانه و دندانهاش شانه بر زلـفـش بزن بنت اسد! اما ببین بین گیسویش، هزاران دل نریزد بر زمین مانده سر در آوریم از کار این گیسو، هنوز از هزاران نکتۀ باریک تر از مو، هنوز یا علی! دستان تو، کاری خدایی کرده است عالمی را ﻟﻴﻠﺔ الزلفت، هوایی کرده است پیچ و تاب راه عشق، از پیچ و تاب زلف توست ﻟﻴﻠﺔ القدر، آن هزارش، با حسابِ زلف توست آن صراطی را که گفت احمد، زِ مو نازکتر است در معاد عاشقان، یک تار موی قنبر است تیغِ کج، شد عاشقانت را صراطَ المستقیم یک دعا داریم، آن هم: «یا علی ویا عظیم» ساقیِ بزمِ «سَقاهُم رَبُّـهُم» هستی، عـلی ازهمان روزیکه پیمان، پایِ خُم بستی، علی من نه آن اللهیام، مولا! نه این اللهیام جای من، امن است در ایمان، امین اللهیام عاقلان در مکه گرمِ علم و آگاهی شدند عاشقان وجه رب، سوی نجف راهی شدند میکشاند باز ما را عاشقی، سوی جنون در هوایت، میشویم «السّابقونَ السّابقون» میشویم السابقون، درعشقِ تو مولا!به صف میشویم السابقون، از شوقِ ایوان نجف
: امتیاز
|